نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





نظر یادت نره

            

          


[+] نوشته شده توسط مهرداد در 22:45 | |







یه عاشق

فکر کنم این مشکله همهٔ پسرای عرق خوره ایرانه:
وقتی‌ عصر با دوستات میری بیرون و مشروب میزنه به کلّهٔ همتون ، یا ساقی‌ نیست یا مکان نیست یا پول ..یا ماشین و ...
چه اتحادی پیدا می‌کنین با هم (به صورت خود جوش ) و آخر سر هم یجوری ردیف می‌کنین و میشینین میخورین !!
به سلامتیه خاطره‌های خیابونی

[+] نوشته شده توسط مهرداد در 22:8 | |







 


[+] نوشته شده توسط در 18:37 | |







فرشتگان


ه آسمان چه مينگري ز بهر ديدن حور ؟!

زمين پر از فرشتگان کوچک و غمگين است . .

 


[+] نوشته شده توسط مهرداد در 21:5 | |







 


[+] نوشته شده توسط در 20:57 | |







اگه...


[+] نوشته شده توسط مهرداد در 20:38 | |







چقدر زود تمام شد.

چقدر زود تمام شد!

چقدر زود تمام شد روز های قشنگی که من کودکانه فکر میکردم تا ابد ادامه خواهند داشت!

 


[+] نوشته شده توسط مهرداد در 20:31 | |







 


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط در 19:39 | |







 زندگي را جشن بگير ديروز رفته است،فردا شايد هرگز نيايد.تنها چيزي كه داري همين لحظه هاست پس قدر لحظه ها را بدانيم.


زندگي را مي توان در آغوش گرمت پيدا كرد،تو اگر نباشي من اين زندگي را مثل شمع آب خواهم كرد....و در شعله هايش جان خواهم سپرد!پس بگو آره تا دوست داشتن را تجربه كنم.


زندگي زيباست حتي اگر كور باشي...خوش آهنگ است حتي اگر كر باشي.محسور كننده است حتي اگر فلج باشي،اما بي ارزش است اگر ثانيه اي عاشق نباشي.


زيباترين عكس ها هميشه در اتاق هاي تاريك ظاهر مي شوند،پس هر وقت تو قسمت تاريك زندگي واقع شدي بدان كه خدا مي خواهد تصويري زيبا از تو بسازد.


سالهاست كورشده ايم...قرنهاست كه كر گشته ايم...حتي صداي تپش قلب خويش را از ياد برده ايم!سالهاست كه بودن را با ماندن اشتباه گرفته ايم...


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط در 20:50 | |







 رسيده ام به قلب پاييز و ناگهان باورم نمي شود كه همچنان بي تو در اين جهان پرسه مي زنم.

 

روزها رفت و سالها گذشت،ساعتها،ثانيه ها تكرار شدند اما باز روياي داشتن تو به حقيقت نپيوست.

 

روزي كه به دنيا اومدي بارون ميومد ولي ابري تو آسمون نبود،فرشته ها بودن كه گريه مي كردن چون يكي از اونها كم شده بود.

 

روزي كه گفتي منتظر باش رفتي و تنها شدم و گريستم،اما اكنون تنها نيستم انتظار با من است و هر دو با هم مي گرييم.

 

روش دوست داشتن هر چيز اين است كه بداني ممكن است آن را از دست دهي.

 

روي ديوار نوشتم باون پاكش كرد،برات نامه نوشتم پستچي گمش كرد،روي برگ گل نوشتم آفتاب خشكش كرد،حالا روي سنگ مي نويسم شايد باقي بماند.......دوستت دارم.


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط در 19:54 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد