چه سخت است لحظه دل كندن از كسي كه آرزوي با او بودن را در سر مي پرواني....
چه سخت است هنگام وداع،آنگاه كه در مي آبي چشماني كه در حال عبور است،پاره اي از وجود تو را نيز با خود خواهد برد....
چه كسي مي داند كه تو در پيله تنهايي خود تنهايي؟چه كسي مي داند كه تو در حسرت يك روز نه در فردايي؟؟
حالا ديگه من تنهام و تنهاتر از هميشه،زيباترين صدايي كه تو گوشم تكرار مي شه ،موسيقي عاشقانه ي امواج درياست و صدايي كه برايم خيلي آشناست،زمزمه هاي دل تنگمه،چيزي شبيه در خود شكستن.
نظرات شما عزیزان:
|