نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





عشق

 حضورت،سلول هاي مجروح و رنج كشيده ام را شفا داد و قلب پر محبتم را التيام بخشيد.بي شك حضورت بزرگترين معجزه ي عشق است در زندگي سرد و تنهايي من.



براي يك احساس بيش از ساير احساس ها ترانه خوانده،شعر سروده و قلب ها شكسته است،اين احساس عشق است.



تنها مي دانم كه صداي دوست داشتنت،بلند تر و زيبا تر از صداي تمام پرندگان خوش الحان در گوش جانم جاريست و عطر عشق تو،خوشبو تر از رايحه هاي عطر بهشتي در مشامم جلوه مي كند.



جايي يلفت نمي شود كه زندگي باشد و عشق نه!آنجا كه از عشق خبري نيست،زندگي مرده است.


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط در 13:0 | |







آرزو

 وقتي كه در خواب خوش فرو مي روي،برايت روياي شيريني خواهم بود و هنگامي كه از خواب بر مي خيزي و بيدار مي شوي،همان آمال و آرزويت خواهم شد.



زمانميكه من براي اولين بار چشمان قي گرفته و خواب آلودم را باز كردم به سوي ستاره ها رو به بالا چرخاندم تو آنجا بودي.



دوست دارم كه در گرسنگي جاودانه ي عشق و زيبايي بمانم،زيرا اكنون مي دانم آنانكه قانعند،بد بخت ترين مردم هستند.



من آن كسي هستم كه با پاهاي محكم،استوار بر زمين ايستاده ام و در روياهاي خود درباره ي تو،در هوا سير مي كنم!!



ديروز گمانم اين بود كه ذره اي هستم لرزان و سر گردان كه بي هيچ نظمي در دايره ي هستي در نوسان است،و امروز به يقين دريافته ام كه من دايره اي هستم و هستي و تمام متعلقاتش با ذراتي منظم در من ميگردد.


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط در 23:41 | |







 


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط در 18:50 | |







جانم بسوخت ای نازنین

دستم ز دامانت برفت ای نازنین جانم بسوخت
آن غنچه نو رسته در دامان آمالم بسوخت     
گفتم فراق یار را طاقت نیارد تاب من
باور نکردم هجر تو آتش شد و تابم بسوخت
دل شعله ور از عشق تو جان بیقرار از هجر تو
هم عشق و هم هجرت ببین با هم چه آسانم بسوخت
شمعی و من پروانه ام عقلی و من دیوانه ام
پروانه دیوانه ام عشقت پروبالم بسوخت
ای درد و ای درمان من ای یاور پنهان من
رخ بر متاب از جان من بنگر که بنیانم بسوخت
هر دم شب تار دلم در جستجوی نور توست
یک پرتوی زان نور خود بنما که سامانم بسوخت
سودای عشقت گر شود جان و دل بیمار من
روح از کفم بیرون رود ان دم که پیمانم بسوخت
 


[+] نوشته شده توسط مهرداد در 10:16 | |







 اگر روياهايت شكستند و فرو ريختند بيمناك نباش،بي باك چنان باش تا تكه ها را برگيري و به دنيا لبخند بزني،روياهايي كه چنين آسان مي شكستند،آسان نيز از نو ساخته مي شوند.



گلها جواب زمين اند به سلام آفتاب،نه زمستاني باش كه بلرزاني و نه تابستاني كه بسوزاني،بهاري باش تا بروياني...



بي خانه تر از بادم،دل مرده تر از پاييز،درياب كه مي ترسم از اين شب رعب انگيز.



بعضي اوقات اندوهي به وسعت كوهي مي رسد و گاهي اوقات نشاطي به اندازه دشت.اي عزيز!زندگي اين چنين است،در سايه ي كوه بايد از دشت گذشت.


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط در 17:44 | |







عشق در دنياي بي عدالت

 حالا من از دست رفته و بخاطر تو نفس مي كشم و بخاطر تو زنده ام...نسبت به قلب مهربانمي كه از عشق تو لبريز است،كمي مهربان باش!



تو روزي با غمي سنگين ز شهرم كوچ خواهي كرد و من در پرنيان پاك تو به نرمي گريه خواهم كرد،كه اي....عاشق ترين عاشق،سكوت سنگ فرش ياد ها را يك زمان بشكن.



اي رفيق مهربانم!در خورشيد بي فروغ زندگيم تو تنها اشعه ي تاباني هستي كه به وجودم روشنايي مي بخشي و سردي تنم را گرمي جاوداني هديه مي كني.



روزها و لحظه ها در گرو دستان پر مهر ووجود با صفايت است،كه در هر لحظه با آرزوي با تو بودن نفس خواهم كشيد،هواي بودنت پرواز موسيقي عشق باد.


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط در 17:17 | |







زندگي

 


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط در 14:4 | |







تنهايي

مگو با من،مگو ديگر،مگو از هستي و مستي،من آن خودرو گياه وحشي صحراي اندوهم كه گلهاي نگاه و خنده هايم رنگ غم دارد.



دستهايت تكيه گاهم بود و نيست،عشق تو پشت و پناهم بود و نيست؛حيف!آن وقتي كه عاشق شد دلم،چيز سبزي در نگاهم بود و نيست.



تو را هر لحظه مي فهمم،تو يك احساس زيبايي،عزيزم كاسه چشمانم سرايت،واي!كم گفتم،تمام هستيم از تو كه تو خود يك قسمت از مايي.



هنوز در آغاز آوارگي خويش پرسه مي زنم،در خيابان هايي كه بر گرد خورشيد مي گردند،براي يافتن شانه هاي مهربانت كه بر آن تكيه كنم.

 

 

 


[+] نوشته شده توسط در 22:31 | |







اربعین حسینی

فرا رسیدن اربعین شهادت سید و سالار شهیدان، سرور آزاگان جهان، چهلمین روز وداع خونین حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش، به تمامی دوستان اهل دل و همكاران ارجمند در آموزش و پرورش   تسلیت و تعزیت عرض نموده و امیدواريم كه سوگواری های یكایك شما عزیزان مورد قبول حضرت حق قرار گیرد.

 


 اربعین حسینی، جویبار همیشه جاری عاشورا، روز شهادت حماسه سازان و اربعین، روز زیارت مرقد عاشورا سازان است. عاشورا، خروش خون حسین(ع) است و اربعین، پژواک این فریاد ظلم شکن است.

عاشورا و اربعین، نقطه ابتدا و انتهای عشق نیست؛ بلکه چله عارفانه تشیع سرخ علوی است.

عاشورا تا اربعین، نقطه اوج عشق حسینی است و در این چهل روز، حسین(ع) تنها سخن محافل است تا در طول عمر انسان، بهانه بیداری و ظلم‏ستیزی باشد.

عاشورا، زمانه خون و ایثار است و اربعین، بهانه تبلیغ و پیمان. در عاشورا، حسین(ع) با تاریخْ سخن گفت و در اربعین، تاریخ پای درس حسین(ع) نشست.

عاشورا روز کشت "خون خدا" در کویر جامعه ظلم‏زده است و اربعین، آغاز برداشت نخستین ثمره آن.

آری، اربعینْ فرصتی برای اعلام همبستگی با عاشوراست. هر اربعین حسینی، قاصد حماسه ای ماندگار، پیامدار استعلای ایمان، نشانه‏ای از شکوه عشق، و برگ همیشه سبزی بر درخت هماره سرخ شهادت است.

اربعین یک واژه نیست؛ کتابی قطور و پرماجراست. کتابی که گذر زمان و حادثه‏های زمین، هرگز نمی‏تواند نوشته‏های آن را محو کند و البته کهنگی در آن راه ندارد.

اربعین، هنرنامه مصوّر آرمان گرایی و حق یاوری است. اربعین، نشانه‏ای بر اعتلای دین و بالندگی زمزمه‏های دعا و تلاوت قرآن در شب عاشورای حسینی است.ر

اربعین، صدای عدالت و صداقت، و شاخه‏های درخت آزادگی است که از خاک کربلا روییده و تا ژرفای روزها و روزگاران ریشه دوانیده است.

اربعین، جویبار همیشه جاری و سرخ تاریخ، و جوشش چشمه‏های خون خداوند از چهار سوی عالَم است.


[+] نوشته شده توسط مهرداد در 21:6 | |







تنهاییم

 با همه ی بی سر و سامانی ام

باز به دنبال پریشانی ام

طاقت فرسودگی ام هیچ نیست

در پی ویران شدنی آنی ام

آماده ی آن لحظه ی توفانی ام

دلخوش گرمای کسی نیستم

آماده ام تا تو بسوزانی ام

آمده ام با عطش سالها

تا تو کمی عشق بنوشانی ام

ماهی برگشته ز دریا شدم

تا که بگیری و بمیرانی ام

خوبترین حادثه می دانمت

خوبترین حادثه می دانی ام

حرف بزن ابر مرا باز کن

دیرزمانی است که بارانی ام

حرف بزن حرف بزن سالهاست

تشنه ی یک صحبت طولانی ام
 

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط مهرداد در 20:51 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد